هنر و معماری

عبور از رهگذری به نام معماری به عنوان برترین هنر دنیا

هنر و معماری

عبور از رهگذری به نام معماری به عنوان برترین هنر دنیا

معماری و سینما(۶)

 سینمای اکسپرسیونیست(۴) 

اورسن ولز، اکسپرسیونیست امریکایی (۱۹۱۵۱۹۸۵) در سال ۱۹۴۱ نخستین و بزرگ ترین فیلمش را روی پرده آورد. این فیلم، همشهری کین، در تمام نظرخواهی هایی که تا این تاریخ به عمل آمده یکی از ده فیلم برجستة تاریخ سینما قلمداد شده است. حتی اگر ولز همین یک فیلم را می ساخت، باز هم در تاریخ سینما، جایی هم تراز با کارگردانان بزرگ را به خود اختصاص می داد.

ادامه مطلب ...

معماری و سینما(۵)

 سینمای اکسپرسیونیست(۳) 

فریتس لانگ ۱۸۹۰۱۹۷۶، به عنوان فرزند یک آرشیتکت وینی به تحصیل مهندسی پرداخت، اما به سبب تمایل درونی، توجهش به هنر و تاریخ هنر جلب شد و برای کسب تجربه، به کشورهای دور سفر کرد. لانگ به عنوان کارگردان، در سال ۱۹۱۹ یعنی همان سال که مورنائو نیز آغاز به کار کرد نخستین اثر خود دورگه را پدید آورد.

ادامه مطلب ...

معماری و سینما(۴)

سینمای اکسپرسیونیست(۲)

فیلم های مجلسی که از سوی «کارل مایر‌» ابداع شده بود، در ادامة بی واسطة فیلم های خیابانی، که با فیلم (خیابان‌‌‌) ۱۹۲۳ اثر کارل گرونس به صورت یک مد در‌آمد‌، قرار می گرفت: یک فرد عادی از دنیای یکنواخت زندگی خود می گریزد تا به دنبال جذبه ها و کشش های ‌«خیابان‌‌‌‌» برود‌؛

ادامه مطلب ...

معماری و سینما(۳)

سینمای اکسپرسیونیست(۱)

برای تحلیل رابطه بین جنبش های پیشرو در سینما و معماری، بد نیست از ذکر برخی اندیشه های نظریه پردازان آن زمان آغاز کنیم. زیگفرید کراکائر، والتر بنیامین یا حتی متقدمانی همچون گئورک زیمل و شارل بودلر به اهمیت و مفهوم پیوند تصاویر اشاره می کردند.

ادامه مطلب ...

معماری و سینما(۲)

اکسپرسیونیسم

عنوان «هیجان گری» در ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دهه اول سده بیستم بنای کار خود را بر بازنمایی حالات تند عاطفی و عصیان گری علیه نظام های ستم گرانه و ریاکارانه حکومت ها و مقررات غیرانسانی کارخانه ها و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند.

ادامه مطلب ...

معماری و موسیقی(۹)

 نگاهی به ماده معماری و موسیقی در فضای زمانی – مکانی 

از دیدگاه ما، تشابه و توازی و تقارن خاصی میان معماری و موسیقی وجود دارد که ارزش یادآوری دارد و شاید بتواند به عنوان موضوع اصلی این نوشتار به شمار آید.

همان‏گونه که دیدیم، معماران با ماده ملموس و بی‏شکل سروکار دارند و نقطه حرکت‏شان در آفرینش فضای معماری در این باب است که چگونه به ‌آنچه توده‏ای فاقد هویت شکلی است برش‏هایی اعمال کنند؟ و موسیقی سازان، به انتزاعی از این بیش، ماده ناملموس و بی‏شکلی را که تا برش نخورده هیچگونه خصیصه کاربردی نمی‏تواند داشت (برخلاف سنگ بی‏شکل و گچ توده و خاک رس‌)، به عنوان دست مایه در اختیار دارند.

ادامه مطلب ...

معماری و موسیقی(۸)

موسیقی در گستره‏های زمانی و مکانی 

کلی‏ترین پرسشی که همه ما می‏توانیم به میان آوریم می‏تواند چنین باشد : موسیقی‏سازان، در آخرین تحلیل، برای آفریدن فضای موسیقی چه می‏کنند و چگونه ماده اصلی کارشان – که در آغاز صوت‏هایی بی‏شکل و در واقع بالقوه‏اند – را با یکدیگر می‏آمیزند؟ برخلاف معماری – که دیدیم اگر ضابطه‏ و قاعده‏ای را آفریده، آن را به آسانی دگرگون یا منسوخ کرده – موسیقی متکی بر قواعدی است که به دو دلیل اصلی و اساسی ثابت مانده‏اند، اگر چه شیوه کاربردشان را موسیقی‏سازان هر عصر دگرگون کرده‏اند.

ادامه مطلب ...

معماری و موسیقی(۷)

معماری در گستره‏های زمانی و مکانی 

همه ما می‏توانیم این پرسش را به میان آوریم که معماران، در آخرین تحلیل، برای آفریدن فضای معماری، چه می‏کنند؟ ماده اصلی کارشان – که در آغاز توده‏ای بی‏شکل است – را چگونه و براساس کدام معیارها و قاعده‏ها و با کدام ابزارهای فکری به شکلی در می‏آورند که «معماری» نامیده می‏شود؟

ادامه مطلب ...